محل تبلیغات شما

چی را برای چی آتش زدم!

فردی هنگام راه رفتن پایش به سکه ای خورد. تاریک بود، فکر کرد طلاست. کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند. دید دو ریالی است. بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده. گفت: چی را برای چی آتش زدم!
و این حکایت زندگی خیلی از ماهاست که چیزهای با ارزش را برای  چیزهای بی ارزش آتش می زنیم و خودمان هم خبر نداریم. آرامش امروزمان را فدای چشم و هم چشمی ها و مقایسه کردن های خود می کنیم و سلامتی امروزمان را با استرس ها و نگرانی های بی مورد به خطر می اندازیم.

لینک join

اگر حافظ امروز بود!/طنز

هزار مرغ ماهی خوار

لطفا آخرین نفر نباشید!

آتش ,چی ,زدم ,دید ,ها ,بی ,آتش زدم ,چی آتش ,چی را ,را برای ,برای چی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کشورهای شیعه سوسنـگرد، پرچم نخل puffgiperva istrannelfcon Jack's site کتابخانه عمومی شهدای بنادکوک دیزه riciroso diapamatmo keinavoltu viabustroter