صبر شیر و گستاخی موش
شیری در بیشه ای خفته بود. گاهی با شیطنت های یک موش بازیگوش از خواب می پرید. هر بار با بیداری شیر،موش می گریخت و شیر می دید اگر به تعقیب موش بپردازد ،خواب زده می شود.بنابراین دوباره می خوابید.
تنبلی و بی خیالی شیر کم کم بر گستاخی موش افزود و او این تنبلی را به حساب ناتوانی شیر می گذاشت .بنابراین هر مرتبه به شیر نزدیک تر می شد و بیشتر او را می آزُرد. جالب این که پس از هر شیطنت وقتی به لانه برمی گشت برای دیگر موش ها کلّی رجز می خواند و از شجاعت خویش افسانه ها می بافت. وقتی با تردید موش ها روبه رو می شد،می گفت:
اگر به حرف های من شک دارید، همراه من بیایید و از دور شجاعت مرا تماشا کنید.
بنابراین موش ها دسته جمعی از لانه بیرون آمدند و رفتار گستاخانۀ موش شجاع!! را به تماشا نشستند.
این دفعه موش برای خودنمایی به شیر نزدیک تر شد و شیطنت خود را آغاز کرد. ناگهان شیر خشمگین شد و از جای برخاست و با یک حملۀ برق آسا موش را در چنگال پرقدرت خود گرفت و در زیر دندان های تیز خود جوید و بلعید. سپس با کمال آرامش خوابید!
صبر و حوصله و اغماض افراد باگذشت و نیرومند را به حساب ناتوانی آنان نگذاریم!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
درباره این سایت