محل تبلیغات شما

لقمه اى به لقمه اى

#حكایتیزیباو_پندآموز

در بنى اسرائیل قحطى شدیدى پیش آمد. آذوقه نایاب شد. زنى لقمه نانى داشت آن را به دهان گذاشت كه میل كند، ناگاه گدایى فریاد زد: 

اى بنده خدا گرسنه ام!

زن با خود گفت:
در چنین موقعیت سزاوار است این لقمه نان را صدقه بدهم و به دنبال آن، لقمه را از دهانش بیرون آورد و آن را به گدا داد.

زن طفل كوچكى داشت ، همراه خود به صحرا برد و در محلى گذاشت تا هیزم جمع كند، ناگهان گرگى جهید و كودك را به دهان گرفت و پا به فرار گذاشت.

فریاد مردم بلند شد، مادر طفل سراسیمه به دنبال گرگ دوید ولى هیچ كدام اثر نبخشید.
همچنان گرگ طفل را در دهان گرفته، به سرعت مى دوید.
خداوند ملكى را فرستاد كودك را از دهان گرگ گرفت و به مادرش تحویل داد.

سپس به زن گفت:
آیا راضى شدى لقمه اى به لقمه اى ؟

یكى لقمه (نان) دادى ،
یك لقمه (كودك) گرفتى!

اگر حافظ امروز بود!/طنز

هزار مرغ ماهی خوار

لطفا آخرین نفر نباشید!

لقمه ,اى ,دهان ,گذاشت ,گرگ ,زن ,لقمه اى ,به لقمه ,را به ,اى به ,را از

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

gesounlore thumbbugtgaboo denvilfcalctou انجمن کار بادستگاه وابزار نوین آمادگی جسمانی (انجمن سابق روش های ت Mabel's site fastmarrava کسب و درامد اینترنتی مرتضی پاشایی كسب و كار در جهان مجازى کندوی دانش / فصل ماندگار تحصیل