محل تبلیغات شما

 امان از باسوادی!!

روباه به شیر گرسنه گفت: تو خر را بکش، من هم سهمی بر می دارم.

شیر گفت :چطور؟
روباه گفت: به خر بگو "ما نیاز به انتخاب سلطان داریم".
 قطعاً تو انتخاب می شوی و بعد دستور بده تا خر را بکشم.

شیر قبول کرد و خر را صدا زد ، شیر شجره نامه‌اش را خواند و گفت: 

جّد اندر جدِ من سلطان بوده‌اند.
روباه گفت:من هم جَد اندر جَدَم خدمتکار سلطان بوده ایم .
خر گفت : من سواد ندارم و شجره نامه ام زیر سُم عقبم نوشته شده .
 شیر گفت: من باسواد هستم و رفت نوشته زیر سمش را بخواند.

خر جفتکی زد و گردن شیر شکست و مرد.
روباه پا به فرار گذاشت،خر او را صدازد و گفت:چرا فرار می کنی؟
روباه گفت : می خواهم بروم سر قبر پدرم تشکر کنم که نگذاشت باسواد شوم ، چون با سوادان بیشتر در معرض لگد خرها هستند.!!

#مولانا

اگر حافظ امروز بود!/طنز

هزار مرغ ماهی خوار

لطفا آخرین نفر نباشید!

خر ,شیر ,سلطان ,روباه ,، ,زد ,خر را ,گفت من ,من هم ,و گفت ,از باسوادی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه آموزشی شیمی استان کردستان ( گرووپی کیمیای پاریزگای کوردستان ) خدا محبت است خاطرات من beechualerve rohelculon در هم بر هم همه چی خون من و قلم hwevarbuntoy هرچی بخوای اینجا هست